جنگ جهانی دوم
شناورهای تهاجمی تخصصی پیادهنظام
در آغاز جنگ جهانی دوم، انواع شناورهای تهاجمی برای حمل سربازان و وسایل نقلیه به تعداد زیادی توسعه یافتند. ژاپن پیشرو در طراحی این نوع شناورها بود و طراح شناورهای دایهاتسو بودند که برای تخلیه بار در سواحل استفاده میشدند. آندرو هیگینز، طراح آمریکایی، از این طرحها ایده گرفت و شناورهای تهاجمی مختلفی را طراحی کرد که به تدریج به شناور هجومی چندمنظوره LCVP تکامل یافت. این در حالی بود که شناورهای دایهاتسو به دلیل ساختار بدنه خود خصوصیات دریانوردی بهتری داشتند.
ویکتور هارولد کرولاک، افسر نظامی آمریکایی، که در جبهههای جنگ ژاپن و چین حضور داشت، عکسهایی از شناورهای دایهاتسو با رمپهای قابلیت تبدیلپذیر گرفت. او متوجه شد که این رمپها به سربازان اجازه میدهند تا به سرعت و بیدردسر شناور را تخلیه کرده و وارد ساحل شوند. کرولاک این اطلاعات را به فرماندهان خود در واشنگتن گزارش کرد، اما در ابتدا نظرات او نادیده گرفته شد و به عنوان حرفهای “یک دیوانه در چین” تلقی شد. با این حال، او موفق شد ایدههای خود را با آندرو هیگینز در میان بگذارد و منجر به توسعه شناورهای تهاجمی هیگینز شد که در طول جنگ جهانی دوم به شدت مورد استفاده قرار گرفتند. کرولاک تأکید کرد که ژاپنیها در طراحی این نوع شناورها از آمریکا پیشی گرفته بودند. در نوامبر 1938، در بریتانیا، یک شناور تهاجمی جدید با وزن کمتر از ده تن پیشنهاد شد که قابلیت حمل 31 نفر سرباز و پنج مهندس حمله را دارا بود. طراحی شناور به گونهای بود که میتوانست در آبهای کمعمق با بیشینه عمق 18 اینچ فرود آید به طوری که سربازان میتوانستند با پاهای تا زانو خیس از آن پیاده شوند. علاوه بر این، مشخصات جداگانهای برای شناور حمل وسایل نقلیه و تجهیزات ترسیم شد، که پیش از این در شناورهای تهاجمی موجود ترکیب شده بودند. J. S. White یک نمونه اولیه را براساس طرحهای فلمینگ سازگار کرد و هشت هفته بعد آزمایشهایی روی رودخانه کلاید انجام داد. هر شناور تهاجمی باید بین خصوصیات یک قایق خوب دریایی و متناسب بودن برای فرود آمدن مصالحه میکرد. شناور ساخته شده از تختههای دیاگونال چوب ماهون بود و دیوارههای آن با زرهی بر پایه فولاد دافنس ده پوندی محکم شده بود. شناور تهاجمی سواری (Landing Craft Assault یا LCA) به عنوان متداولترین شناور تهاجمی استفاده شده توسط ارتش بریتانیا و کشورهای مشترکالمنافع در جنگ جهانی دوم شناخته میشد و بخشی اصلی از عملیاتهای روز D بود. تا ژوئیه 1942، به این شناورها ALC گفته میشد اما سپس با تغییر نام به LCA به سیستم نامگذاری مشترک بین انگلستان و آمریکا مطابقت پیدا کردند.
شناور تهاجمی پیادهنظام، که ارتقاء یافته نسخه کوچکتر LCA بود در پاسخ به نیاز بریتانیا برای وسیله نقلیهای که میتواند تعداد بیشتری سرباز را حمل کند، توسعه یافت. این شناور فولادی بود و قادر به حمل 200 سرباز با سرعت 15 گره به سمت ساحل میباشد. طرح اولیه بریتانیا این شناور را به عنوان وسیلهای تکبار مصرف برای عبور نظامیان از کانال انگلیس و قربانی شدن در نظر گرفته بود، به همین دلیل در طراحی اولیه فضای خواب برای سربازان درنظر گرفته نشده بود. پس از استفاده اولیه که نیاز به اقامت شبانه برای مأموریتها روشن شد، این کمبود در طرح برطرف گردید. اولین LCI(L)ها در سال 1943 عمدتاً با نیروی دریایی سلطنتی (RN) و نیروی دریایی ایالات متحده خدمت کردند. تقریباً 923 عدد LCI در ده کارگاه کشتیسازی آمریکایی ساخته شد و 211 عدد نیز بخشی از قرض و اجاره به نیروی دریایی سلطنتی تحویل داده شد.
شناورهای تهاجمی تخصصی وسایل نقلیه
پس از توسعهی موفق شناور LCA برای حمل پیادهنظام، در سال 1938 توجه به ساخت وسیلهای جهت انتقال موفقیتآمیز تانکها به ساحل جلب شد. مرکز آموزش و توسعه بینخدماتی سوالی را از ارتش مطرح کرد که بیشترین وزن ممکن برای تانکهایی که میتوانند در یک فرود عملیاتی استفاده شوند چقدر خواهد بود. ارتش وزنی تا 12 تن را درخواست کرد اما به منظور پیشبینی افزایش وزن تانکها در آینده، تعیین شد که شناورها باید قادر به حمل تانکهایی تا 16 تن باشند. همچنین، این شناورها میبایست قادر به فرود در آب با عمق کمی حدود 2.5 فوت (0.76 متر) میبودند.
John I. Thornycroft Ltd. در ماه می 1938 دست به کار طراحی شد و آزمایشها در فوریه 1940 به اتمام رسیدند. شناورهای ساخته شده از فولاد که گزینهای برای زرهپوش بودن نیز داشتند، شبیه بارجهای کمعمق بودند و میتوانستند یک تانک 16 تنی را با سرعت 7 گره به ساحل منتقل کنند. براساس وزن تانکی که باید حمل میشد، شناورها ممکن بود از قبل با تانک بارگیری شده یا پس از فرو رفتن در آب تانک را سوار کنند.در سال 1940، وینستون چرچیل، نخست وزیر وقت بریتانیا، خواستار ساخت یک شناور تهاجمی بزرگ بود تا بتواند حداقل سه تانک 36 تونی را مستقیماً روی ساحل تخلیه کند. این شناور باید توانایی ماندن در دریا برای مدت یک هفته را داشته باشد و همچنین باید از نظر هزینه و ساخت، مقرونبهصرفه و ساده باشد. ادمیرال موند از مرکز آموزش و توسعه بینخدماتی، وظیفه طراحی را به معمار ناوی سر رولند بیکر سپرد که طرحهای اولیه برای شناوری با طول 152 فوت و عرض 29 فوت را در عرض سه روز تکمیل کرد. کارخانههای کشتیسازی فیرفیلدز و جان براون وظیفه داشتند تا جزئیات طراحی را تحت نظر کارخانه آزمایشی ناوی در هسلار تکمیل کنند. آزمایشهای انجام شده روی مدلها نشان داد که این شناور میتواند با استفاده از موتورهای 700 اسب بخاری، به سرعت 10 گره دست یابد. این شناور به عنوان LCT نوع 1 شناخته شد و در ماههای ژوئیه و اکتبر 1940 به تعداد 30 عدد سفارش داده شد. اولین نمونه از شناور تهاجمی LCT Mark 1 در نوامبر 1940 توسط شرکت Hawthorn Leslie به آب انداخته شد. این شناور 372 تنی با بدنه فولادی که تماماً با جوش داده شده بود، در قسمت جلو تنها 3 فوت آب میکشید. با این حال، آزمایشهای دریایی نشان دادند که کنترل Mark 1 دشوار است و در شرایط دریایی خاص تقریباً ناکارآمد به نظر میرسد. بنابراین، طراحان فوراً به ایجاد بهبودهایی در Mark 2 پرداختند که طولانیتر و عریضتر بود و محافظهای زرهی برای محافظت از اتاق فرمان و مواضع توپخانه اضافه شده بود.
LCT Mark 3 با بخش میانی اضافی 32 فوتی، طول کلیاش را به 192 فوت رساند و وزنش به 640 تن افزایش یافت. با این حال، با این وزن اضافی، این مدل کمی سریعتر از Mark 1 بود و در تاریخ 8 آوریل 1941 به خدمت درآمد. Mark 4 کوتاهتر و سبکتر بود اما پهنتر از Mark 3 بود و برای عملیات در کانال انگلیس طراحی شد نه برای استفاده دریایی. بعد از آزمایش این مدلها در عملیاتهای اولیه و مشکلات منورپذیری که در حمله ناموفق به دیپ در سال 1942 بروز کرد، تصمیم بر آن شد که نسخههای بعدی شناور باید کوتاهتر باشند و عمدهای از این مدلهای جدید در ایالات متحده ساخته شدند. هنگامی که ایالات متحده در دسامبر 1941 وارد جنگ جهانی دوم شد، نیروی دریایی آن شناور آبی خاکی نداشت و به این ترتیب مجبور شد طرحهای موجود بریتانیا را بررسی و به کار بگیرد. یکی از این طرحها که توسط طراحان Thornycroft، ارائه شده بود، یک LCT با قابلیت دو سر بود، یعنی قسمت جلو و عقب هر دو قابلیت باز شدن داشتند. ایالات متحده پیشنهادات Barnaby را مورد استفاده قرار داد ولی تنها با یک رمپ. در اوایل سال 1942، LCT Mark 5 ساخته شد که 117 فوت طول داشت و توانایی حمل پنج تانک 30 تن یا چهار تانک 40 تن یا 150 تن بار را داشت. این شناور 286 تنی میتوانست به صورت جداگانه در سه قسمت آببندی شده حمل شود یا میتوانست پیش ساخته روی کشتی نشست تانک (LST) یا کشتی باربر قرار گیرد. LCT Mark 5 میتوانست به وسیله خم کردن LST به دریا رها شود یا به وسیله کشتیهای باربر به دریا انداخته شود که سپس در آب به هم وصل میشدند.
منبع مقاله شناورهای تهاجمی
جهت مشاهده بخش اول مقاله شناورهای تهاجمی کلیک کنید.