گروه قایق پیادهروی و آموزش در زمان جنگ
پس از حمله پرل هاربر، آمریکا روی آمادهسازی میلیونها مرد و آموزش عملیات آمفیبی تمرکز کرد. در ژوئن 1942، مقر نیروی آمفیبی AFAF در نورفولک، ویرجینیا تأسیس شد و ادمیرال هویت فرماندهی آن را برعهده گرفت. برای آموزش خدمه قایقهای پیادهروی، کاپیتان کلارک تیم کوچکی تشکیل داد و مسئول تدارک، سازماندهی و آموزش حدود 1800 قایق شد. نیروی دریایی با چالش آموزش سریع 30000 سرباز و 3000 افسر روبرو بود. کلارک با استفاده از نقشههای فنی قایقهای جدید، اولین کتابهای آموزشی برای خدمه را ایجاد کرد، که شامل جزئیاتی درباره وظایف، ساختار کشتی، و نحوه عملکرد بود.کاپیتان کلارک وظیفه یافت تا در چند ماه کوتاه هزاران سرباز نوآموز آمریکایی را برای شرکت در حمله محرمانه به شمال آفریقا (عملیات مشعل) آماده سازد. او آموزشهای تخصصی لازم در زمینههای مختلف از جمله هیدروگرافی، نگهداری، پزشکی و مخابرات را برگزار کرد و تمرینات میدانی را در جزیره سولومونس و خلیج چساپیک اجرا نمود تا آنها را برای عملیاتهای آمفیبی آماده کند.در ابتدای سپتامبر 1942، نیروی آمفیبی آمریکا هتل ننسموند را به مقری برای برنامهریزی 40 عملیات آمفیبی تبدیل کرد، جایی که ژنرال جورج پاتون نیز برای حمله به شمال آفریقا کار میکرد. کاپیتان کلارک با زمان بسیار محدودی برای آمادهسازی سربازان برای عملیات مشعل روبرو بود، اما کارش چنان برجسته بود که مدال لژیون شایستگی به او اهدا شد؛ نتیجه کوششهای وی، آمادهسازی کاملاً موفقیتآمیز کشتیها و تجهیزات برای عملیاتهای آمفیبی بود.
توسعههای اولیه جنگ سرد
در جنگ جهانی دوم، انتخاب سواحل برای حملات آمفیبی به دلیل موانع طبیعی و جزر و مد محدود بود. با روی کار آمدن هلیکوپترها، این محدودیتها کمتر شد. نخستین استفاده موثر از هلیکوپترها در حملات آمفیبی در جنگ سوئز در 1956 صورت گرفت. در آن زمان، نیروی دریایی بریتانیا دو ناو هواپیمابر را فقط برای استقرار هلیکوپترها اختصاص داد و به این ترتیب امکان انجام حملات هوایی را فراهم ساخت. آمریکا نیز در دهههای 50 و 60 به ساخت ناوهای طبقه Iwo Jima مبادرت ورزید که بهطور خاص برای حمل هلیکوپترها طراحی شده بودند. همچنین، چندین ناو هواپیمابر اسکورت برای این منظور تغییر کاربری یافتند. این تکنولوژی و تاکتیکهای جدید در جنگ ویتنام گسترش یافت و به وسیله تمرینات نظامی پیشرفت کردند.
قایقهای پیادهروی کنونی
قایقهای پیادهروی مکانیزه کاربردی و آمفیبی
قایقهای کاربردی و پیادهروی مکانیزه، نوعی بودند که در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت، و در حالی که قایقهای پیادهروی مکانیزه امروزی مشابه در ساخت هستند، بهبودهای زیادی صورت گرفته است. برای مثال، قایقهای پیادهروی (مانند LCM-8 نیروی دریایی ایالات متحده) قادر به حمل نظامی 183 متریک تن (180 تن طولانی) با سرعت 22 کیلومتر در ساعت (14 مایل بر ساعت) هستند، حتی تجهیزات سنگینی مانند تانکهای M1 Abrams. قایقهای پیادهروی میتوانند چندین مسلسل یا سلاحهای مشابه برای دفاع از نیروها و/یا خدمه وسایل نقلیه درون قایق نصب کنند.
شناورهای تهاجمی کوسن هوایی
شناورهای تهاجمی کوسن هوایی، که در نیروی دریایی آمریکا LCAC نامیده میشوند، برپایه شناورهای کوچک تا متوسط و چند منظوره طراحی شدهاند و به گونهای ساخته شدهاند که قابلیت عبور از بیشتر سواحل جهان را دارند. به این ترتیب، آنها دسترسی به بیش از 70 درصد از سواحل را ممکن میسازند، در حالی که قایقهای تهاجمی معمول فقط میتوانند به حدود 15 درصد از سواحل دسترسی پیدا کنند. این نوع شناورها معمولاً مسلح به تفنگهای ماشینی هستند و برخی از آنها همراه با پرتابگر نارنجک و سلاحهای سنگینتر ارائه میشوند. این وسایل، علاوه بر نیروی دریایی آمریکا، در نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا، نیروی دریایی روسیه، و نیروی دریایی یونان نیز به کار گرفته میشوند و به ارتشها اجازه میدهند که در تنوع بیشتری از محیطها عملیات انجام دهند.
قایقهای تهاجمی
قایقهای تهاجمی بر پایه قایقهای تجاری رودخانه تیمز ساخته شده و برای استفاده در حملات و مأموریتهای حمایتی نظامی در نورماندی مورد استفاده قرار گرفتند. این شناورها توسط خدمههای بریتانیایی کنترل میشدند و به منظورهای مختلفی از جمله دفاع، حملونقل، تأمین مواد غذایی و نفت، و تعمیرات به کار گرفته شدند. برخی از این قایقها موتوردار بوده و برخی دیگر کشیده میشدند. همچنین دو فلوتیلا از قایقهای ضدهوایی مسلح به توپهای ضد هوایی برای دفاع از سواحل بکار گرفته شدند و قایقهای آشپزخانه با توانایی تأمین غذای گرم و سرد برای صدها نفر نیز عملیاتی شدند.