ایده هایی برای مدیریت سازمان
به نظر شما مدیریت سازمان هنر است یا دانش؟ مدیریت در عمل یک هنر است، آگاهی و شناخت سامان یافته درباره مدیریت، دانش است. در این مقاله سعی داریم تا چند ایده ارزشمند و در عین حال ساده و کمتر توجه شده را برای هنر مدیریت با شما در میان بگذاریم.
ایده اول: مدیریت سازمان با پرسه زدن
سال های متوالی درباره مدیریت سازمان با پرسه زدن به عنوان یک ابزار مدیریتی، چیزهایی شنیده بودم. امروز به علت ترس، نازل بودن سطح روحیه و فقدان اعتماد در اکثر سازمان ها، برای مدیر اهمیت دارد که در بخشی از روز، کنار کارمندان خود باشد و فقط در دفترش ننشیند.
سازمان ها فقط با بازسازی اعتماد و کار تیمی به بقای خود ادامه خواهند داد. لازم است کارکنان احساس کنند که مدیرشان کنار آن هاست و از آن ها حمایت می کند. نه اینکه منتظر است تا کار اشتباهی انجام دهند. اگر شما یک کارمند هستید، با درخواست از او برای شرکت در انجام دادن یک کار یا پرسش درباره نظر او درباره تغییر یا فرآیندی تازه، مدیر خود را تشویق کنید که مقداری از وقتش را با شما بگذراند و کار شما را بهتر درک کند. اعضای تیم می توانند سراغ همدیگر بروند و کارهای یکدیگر را یاد بگیرند تا جوی از اشتراک و همکاری ایجاد شود.
منظور از پرسه زدن در سازمان چیست؟
زمانی را با کارکنان خود در میدان بگذرانید. از آن ها بپرسید که چطور می توانید کمک کنید تا کارشان آسان تر شود. کنار آن ها کار کنید. حتی اجازه دهید کاری را که انجام می دهند به شما یاد دهند.
مدیران چه کنند؟
اگر شما مدیریت سازمان را عهده دار هستید، در چه فاصله های زمانی به خطوط مقدم سر می زنید؟ یک استراتژی طراحی کنید و آن را بخشی از هدف تان برای صرف کردن بخشی از وقت خود با کارکنان و مشتریان کنید. به عنوان مثال اگر یک مرکز تماس را اداره می کنید، از زمانی که یک ساعت را صرف تلفن های مشتریان کرده باشید، چه مدت گذشته است؟ آن دسته از شما که امیدوارید روزی مدیر شوید، به یاد داشته باشید که هیچ وقت درک و همدلی با شغلی را که پشت سر گذاشته اید، از دست ندهید.
مثالی برای درک بهتر
رابرت بی رایش (Robert B.Rrich) اخیرا گفت: “در شش ماه اخیر من مشغول بازدید از محل های کار در سراسر آمریکا بوده ام و آزمایش ساده ای را انجام می دادم. من آن را آزمون ضمیر (Pronoun Test) می نامم. درباره شرکت، چند سوال کلی از کارگران خطوط اصلی می پرسم. اگر پاسخ هایی که دریافت می کنم شرکت را با اطلاحاتی مانند آن ها و مال آن ها توصیف می کنند. در آن صورت می دانم که این، یک نوع شرکت است. اگر پاسخ هایی که مطرح می شوند با اصطلاحاتی مانند ما و مال ما همراه باشند در آن صورت می دانم که این نوع دیگری از شرکت است.”
ایده دوم: مدیریت سازمان از ته دل
این سوال را از خود بپرسید: “آیا من افرادم را، هم در سطح انسانی و هم در سطح کاری، اداره کنم؟” حدس من این است که کارکنان شما متناسب با حداکثر توان بالقوه و بهره وری خود، کار و زندگی نمی کنند؛ مگر اینکه شما هر دو سطح را در سبک مدیریت سازمان خود واقعا به کار گرفته باشید.
کتاب مدیریت از ته دل (Managing from the Heart)
هایلر بریسی (Hyler Bracy) در کتاب مدیریت سازمان از ته دل می گوید که تمام کارکنان سخت به دنبال رفتارهایی اند که واژه اختصاری Heart را می سازند:
- حرف ها را بشنوید و میزان درک خود را بالا ببرید: گوش دادن به نیازهای گفته و ناگفته کارکنان و مشتریان اهمیت حیاتی دارد.
- حتی اگر با من مخالفی، لطفا مرا به اشتباه نینداز. به مدل همان طور که هست (Way It Is) فکر کنید. این مدل می گوید که در مورد هر چیز، این ها هم وجود دارند: آن طور که شما آن را می بینید. آن طور که من آن را می بینم و همان طور که واقعا هست.
- به بزرگی درون خود آگاه باشید: بذر احساس بزرگی و عظمت در درون هر کسی نیازمند قدردانی و تشویق است و پیدا کردن و آگاه شدن به نقاط قوت افراد دیگر و جستجوی منحصر بفرد بودن ویژگی های شان نشان دهنده احترام عمیق به آن ها به عنوان موجودات انسانی است.
- به یاد داشته باشید که به دنبال نیات خیرخواهانه باشید: من در زندگی روزه مره ام یک حق انتخاب دارم. زندگی امیدوارانه یا زندگی در هراس.
- حقیقت را با دلسوزی بگویید: این هم کاربرد دیگر مدل کسب و کار-انسانی است و به آماده سازی و دادن اطلاعات به مشتریان مربوط می شود. می توانید اطلاعات سخت یا ناخواسته را در سطح کاری در میان بگذارید، اما می توانید این کار را به روشی مهربانانه و صمیمی در سطح انسانی انجام دهید.
نکاتی برای اجرا
با گروهی از کارکنان سازمان خود ملاقات کنید و درباره اینکه هر یک از این خواسته های ناخود آگاه چه معنایی برای Heartدارند، بحث کنید:
- با کارکنان
- از نظر اقدامات شما در سمت مدیریت سازمان
- برای مشتریان